کلمات قصار
*منتخبی از کلمات قصار*
«راه روشن زندگی با مسیر بندگی»
دومین جشنواره علمی،فرهنگی مولود کعبه
تهیه و تنظیم:
دکتر عظیم پور، استادیار علوم قرآن وحدیث
دکتر قاسم جعفری، عضو هیئت علمی گروه فقه و حقوق اسلامی
تهران، مهر 1404
موضوع1: روش برخورد با فتنهها
قالَ(ع) : كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ؛ لا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ. (نهج البلاغه، حكمت1)
واژگان:
اِبْنِ اللَّبُونِ: بچه شتر نر دو ساله
ظَهْرٌ: پشت
ضَرْعٌ: پستان
فَيُحْلَبَ: دوشیده شود
ترجمه:
در زمان فتنه و تباهکاری مانند بچه شتر نر دوساله باش که نه پشت ]توانایی[ دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند.
پیامها:
1- از آنجا که اسباب فتنه غالباً مادی است، پس در هر زمانی فتنه وجود دارد. از این رو، آدمی در تمام لحظات و شرایط باید مراقب باشد تا در دام فتنه گران گرفتار نشود.
2- اگر چه مؤمن نیز در هنگام فتنه در میان مردم است و زندگی عادی خود را میگذراند؛ ولی نباید خود را ابزار و وسیله فتنهگران قراردهد و در جهت منافع آنان گام بردارد.
- با توجه به شرایط و نوع فتنه باید با آن روبرو شد و از آن به سلامت گذشت.(سکوت یا موضع گیری درست).
موضوع2: نکوهش برخی صفات ناپسند( طمع، بیان گرفتاری خویش، مراقبت نکردن از زبان)
وَ قالَ(ع): اَزْرى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِىَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ ضُرَّهُ، وَ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ اَمَّرَ عَلَيْها لِسانَهُ. (نهج البلاغه، حكمت2)
واژگان:
اَزْرى: کوچک و خوار کرد
اِسْتَشْعَرَ: ملازم (خود) کرد
ذُلِّ: ذلت و خواری
ضُرِّ: گرفتاری و پریشانی
هانَتْ: خوار شد، سبک شد
أَمَّرَ: حکمران قرار داد، امیر کرد
ترجمه:
کوچک گردانید خود را کسی که طمع و آز را روش خویش قرار داد، و به ذلّت و خواری تن داد کسی که گرفتاری و پریشانی خود را آشکار نمود، و نزد خویش خوار است کسی که زبانش را حکمران خود گرداند.
پیامها:
1- طرح مشکلات نزد کسانی که هیچ توانایی بر حل آن ندارند اثری جز ذلّت و سرافکندگی نخواهد داشت. در اینگونه موارد باید خویشتندار بوده و لب به شکایت نگشاییم.
2- گفتاری که بدون توجه و تفکر بر زبان آید، در بسیاری از موارد موجب خطرهایی میشود که انسان قادر به جبران آن نیست.
3- انسان عاقل باید زبانش را در اختیار عقلش قرار دهد، نه اینکه عقلش را در اختیار زبان قرار دهد، که اولی مایه سعادت و دومی اسباب حقارت است.
4- کسی که به دنبال عزت است باید از طمع نمودن و چشم داشتن به اموال دیگران پرهیز نماید.
موضوع 3= موانع وعوامل رشد و کمال:
و قال(ع) : الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ وَ الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شُجَاعَةٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ.(نهج البلاغه، حكمت3)
واژگان:
جُبن: ترسو بودن
مَنْقَصَة: کاستی، نقص
یُخرِس : لال میکند
فِطَن : زیرک
جُنَّةٌ: سپر
مُقِلُّ: لال میکند
ترجمه:
بخل و تنگ چشمی ننگ است، و ترسو بودن نقص و کاستی است و تنگدستی زیرک را از [بیان] حجت و دلیلش لال میکند، و آن کس که فقیر است حتی درشهر خود غریب است و عجز و واماندگی آفت و بیچارگی است، و شکیبایی دلاوری است، و زهد دارایی است، و خویشتنداری [و دوری از گناهان] سپر است.
پیامها:
1- ثروت را تنها داراییهای مادی نشمریم؛ امور معنوی مانند زهد نیز ثروت هستند.
2- اگر جامعهای میخواهد از آسیبها و آفات در امان باشد؛ باید در جهت رفع ناتوانیها، شکوفا شدن ظرفیتها و رشد خودباوری و خودکفایی بکوشد.
3- همیشه واکنش نشان دادن و برخوردهای شدید نشانه شجاعت نیست؛ گاهی باید شجاعت به خرج داده و صبوری کنیم.
4- یکی از مهم ترین راه های ترک رذائل اخلاقی و همچنین کسب فضائل اخلاقی، توجه به آثار و نتایج هر یک از آن ها می باشد.
موضوع 4 = میراث گرانبها(خشنودی،دانش،ادب، اندیشه)
وَ قال(ع): نِعْمَ الْقَرِينُ الرِّضَى وَ الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ(نهج البلاغه، حكمت4)
واژگان:
قَرِین: همنشین
حُلَل:جمع حُلّة، زیورها
مُجَدَّدَةٌ: تازه و نو
مِرْآةٌ: آینه
ترجمه:
خشنودی [از قضا و قدر الهی] نیکو همنشینی است و علم و دانش میراثی شریف و گرامی است، رفتارهای پسندیده زیورهایی نو و تازهاند، و اندیشه، آینهای شفاف و گویاست.
پیامها:
1- شادمانی و انبساط خاطر به قضای خداوند، گویای مقام رضا،برای بنده است . از این رو صاحب چنین مقامی، هرگز لب به شکوه باز نمیکند.
2- اما زینت واقعی انسان، ادب اوست.
3- انسان باید با نگریستن در آینه اندیشه، زشتیهای خود را اصلاح کند.
موضوع 5= رازداري،دوام دوستی، تحمل و بردباري
وَ قَالَ(ع): صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ.... (نهج البلاغه، حكمت5)
واژگان:
بَشاشَة: گشاده رویی
حِبالَة: دام
قَبر: پوشنده، محل دفن
الإحتمال: تحمل کردن
ترجمه:
سینه خردمند مخزن راز اوست، و گشادهرویی و خوشخویی دام دوستی است، و تحمل سختیها [پوشاننده و] قبر بدیها و عیوب است...
پیامها:
1- رمز موفقیت در زندگی و حفظ موقعیت اجتماعی، رازداری است.
2- برای بقاء و دوام دوستی، مخفی نمودن عیب های دوست، ضروری است.
3- اگر با دیگران، گشاده رو و خوش برخورد باشیم، ارتباط، مؤثر واقع می شود..
4- گشادهرویی و بشاشت، همانند دامی است که دلها را صید میکند، و آنها را رام و شیفته انسان میسازد.
5- برای حفظ و ارتقای عزّت و منزلت اجتماعی خود، باید در برابر ناسازگاریها و ناملایمات، تحمل خود را بالا ببریم.
موضوع 6= حقیقت اعمال،اثر خودپسندی،اثر صدقه
و قال (ع): مَن رَضِیَ عن نَفسِهِ کَثُرَ الساخِطُ علیه، و الصدقةُ دواءٌ مُنْجِحٌ، وَاَعمالُ العبادِ فی عاجِلِهم نَصبُ اَعیُنِهِم فی آجِلِهِم. (نهج البلاغه، حكمت6)
واژگان:
الساخِطُ: خشمگین، غضبناک
مُنْجِحٌ : اثرگذار، موفق، کاری
عاجِلِهم: دنیایشان
آجِلِهِم: آخرتشان
پیامها:
1- خودپسندی، برانگیختن خشم دیگران را درپی دارد ، پس متواضع باشیم.
2- «صدقه در راه خدا»، آثاری داردمانند: درمان بیماریها و رفع گرفتاریها، توسعه مالی، عمر طولانی و مرگ خوب، حساب آسان و خشنودی و...
3- صدقه تنها جنبه مالی ندارد، بلکه هر کار خوب، هر حرکت سازنده، هر اقدام مثبت در حق دیگران صدقه است.
4- بدانیم که در برابر دوربین خدا قرار داریم وتمام اعمال دنیای ما در آخرت مجسم وبرملا می شود پس از هر نوع کار نادرست دوری گزینیم.
موضوع 7 : شگفتی های بدن انسان و عبرت پذيري
و قال(ع): اِعجَبُوا لهِذا الإنسانِ یَنظُرُ بِشَحمٍ، و یَتَکلَّمُ بِلَحمٍ،و یَسمَع بِعَظمٍ، و یَتَنفَّسُ مِن خَرمٍ!! (نهج البلاغه، حكمت7)
واژگان:
اِعجَبُوا: به شگفت آیید
بِشَحمٍ: با چربی و پیهی
بِلَحمٍ: با گوشتی
بعَظمٍ: با استخوانی
خَرمٍ: شکافی
ترجمه:
به شگفت آیید برای این انسان که با پیهی [چشم] میبیند، و با گوشتی [زبان] سخن میگوید و با استخوانی [گوش] میشنود، و از شکافی [بینی] نفس میکشد.
پيام ها:
1- تفکر و دقت در آفرینش شگفتترین پدیده عالم، دو ثمر دارد:
* اولاً عظمت خالق و آفریدگار را حکایت میکند؛ پس باید در برابر عظمت او سر تعظیم فرود آوریم و نعمتهایش را شکر بگزاریم؛
* ثانیاً به انسان توجه میدهد که چقدر ظریف و ضعیف است؛ پس باید از رور و تکبر دست بردارد.
2- یکی از بهترین و مهم ترین راههای خداشناسی، معرفت نفس و خودشناسی است.
موضوع 8 : مردم داري و معاشرت نيكو با مردم
و قال(ع): خَالِطُوا الناسَ مُخالَطةً اِن مِتُّم مَعَها بَکَوا علیکم، و اِن عِشتُم حَنُّوا اِلیکُم. (نهج البلاغه، حكمت9)
واژگان:
خالِطُوا: معاشرت کنید
بَکَوا: گریستند (بگریند)
حَنُّوا: رغبت کردند، مشتاق شدند
مُخالَطةً: معاشرت و رفتار کردن
عِشتُم: زندگی کردید، زنده ماندید
ترجمه:
با مردم چنان رفتار و معاشرت کنید که اگر در آن حال مردید، بر شما بگریند، اگر زنده ماندید، خواهان معاشرت با شما باشند.
پیامها:
1- مردمدار باشیم و در غم و شادی دیگران شریک باشیم؛
2- از تنگنظریها و اندیشیدن به منافع شخصی، قومی و حزبی به دور باشیم؛
3- برای برآوردن خواستهها و نیازمندیهای مردم، احساس مسئولیت داشته باشیم؛
4- در برابر رفتارهای نامناسب و اشتباه مردم، صبوری و تحمل از خود نشان دهیم.
5- یک مسلمان باید طوری زندگی کند که وجود یا عدم وجود او برای مردم محسوس و با اهمیت باشد.
موضوع 9: ناتوان ترین مردم(مهارت وتوانمندي در پيوند دوستي)
و قال(ع) : اَعجَزُ الناسِ مَن عَجَزَ عن اِکتِسابِ الاِخوانِ، و اَعجَزُ مِنهُ مَن ضَیَّعَ مَن ظَفِرَ بِه مِنهُم. (نهج البلاغه، حكمت11)
واژگان:
اَعجَزُ: ناتوان ترین
اِکتِساب: به دست آوردن
ضَیَّعَ: تباه ساخت، ضایع کرد
ظَفِرَ: پیروز شد (در اینجا: به دست آورد)
ترجمه:
ناتوانترین مردم کسی است که از دوستیابی ناتوان باشد و ناتوانتر از او کسی است که دوست یافته را از دست بدهد.
پیامها:
1- به دست آوردن دوست خوب که بتوان او را برادر خواند، خود به خود به دست نمیآید؛ بلکه توانمندی و تلاش میخواهد.
2- امام(ع) به دوست شدن سفارش نکرده است؛ بلکه از اکتساب و به دست آوردن دوست سخن یاد کرده است. پس بکوشیم تا هنر و توانمندی دوستیابی را به دست آوریم.
موضوع 10: مذمت مقدس نمایان بی تفاوت
و قال علیه السلام: فِي الذِینَ اعتَزَلوُا القِتالَ مَعَهُ: خَذَلوُا الحَقَّ و لَم یَنصُرُوا الباطِلَ. (نهج البلاغه، حكمت12)
واژگان:
اِعتَزَلُوا: کناره گیری کردند
القِتالَ: جنگیدن
خَذَلُوا: رها کردند
لم یَنصُرُوا: یاری نکردند
ترجمه:
آن حضرت درباره کسانی که در جنگ او را یاری نکردند، فرمود: حق را رها ساختند و باطل را یاری نکردند.
پیامها:
1- باید به همه لوازم تعهدات و رفتارهایمان پایبند باشیم، به ویژه تعهدات مهم اجتماعی.
2- خواص در صحنههای مهم و سرنوشتساز جامعه باید باشجاعت و به صورت شفاف موضعگیری کرده و جبهه حق را یاری کنند، تا دیگران نیز قضاوت روشنی از او داشته باشند.
3- یاری نکردن حق به نوعی حمایت از جبهه باطل است.
4- نباید انجام برخی رفتارها یا ترک برخی رفتارها ، موجب تضعیف حق و تقویت باطل شود.
5- ما انسان ها با اعمال خود از جمله شکرگذاری یا ناسپاسی می توانیم نعمت های الهی را جلب و یا دفع کنیم.
موضوع 11: شکر نعمت، عامل گسترش نعمتها
و قال علیه السلام: اِذَا وَصَلَتْ اِلَیْکُمْ اَطْرَافُ النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا اَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ(نهج البلاغه، حكمت13)
واژگان :
وَصَلَتْ: رسید
فَلاَ تُنَفِّرُوا: پس دور نکنید
اَطْرَاف: گوشهها، کنارها
اَقْصَاهَا:اواخرش، نهایتش
ترجمه:
هر گاه مقدمات نعمتها به شما رسيد، نهايت آن را با كمى شكر از خود مرانيد.
پیامها :
1- رمز فراوانی و دوام نعمت، شکرگزاری است. در انجام شکر گذاری کوتاهی نکنیم.
2- به جای شکوه و شکایت از نداشته ها، نسبت به داشته ها شاکر و قدردان باشیم.**
**( وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ(ابراهیم/7)= و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!»
موضوع 12: شناخت پايه هاى ایمان
وَ سُئِلَ عليهالسلام عَنِ اَلْإِيمَانِ فَقَالَ اَلْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى اَلصَّبْرِ وَ اَلْيَقِينِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْجِهَادِ...(نهج البلاغه، حكمت31)
واژگان:
دَعَائِمَ: جمع دعامة، پایه ها ، ارکان، ستون ها
ترجمه:
ايمان بر چهار پايه استوار است: صبر، يقين، عدل و جهاد
پیام:
1- ایمان ،اعتقاد درونی است که نشانه هایی دارد باید آشکار گردد.
2-اعتقاد درونی و باورداشت(ایمان) با استقامت و پایداری در مسیر بندگی،اجرای عدالت و مجاهدت در راه خدا، معنا پیدا می کند.
موضوع13: پیامدهای زیاده روی و دور اندیشی در امور
وَ قَالَ عليهالسلام: ثَمَرَةُ اَلتَّفْرِيطِ اَلنَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ اَلْحَزْمِ اَلسَّلاَمَةُ (نهج البلاغه، حكمت181)
واژگان:
اَلتَّفْرِيطِ:زیاده روی
اَلْحَزْمِ:دوراندیشی
ترجمه:
حاصل كوتاهى، پشيمانى، و حاصل دورانديشى، سلامت است
موضوع 14: اهمیت مشورت، سرانجام خودرأيي
وَ قَالَ عليهالسلام: مَنِ اِسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ اَلرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا (نهج البلاغه، حكمت161)
ترجمه:
هر كس خود رأى شد به هلاكت می رسد و هر كس با ديگران مشورت كرد، در عقلهاى آنان شريك می شود
موضوع15: ارزش قناعت
وَ قَالَ عليهالسلام: اَلْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ يَنْفَدُ. (نهج البلاغه، حكمت57)
ترجمه:
قناعت، ثروتى است كه پايان نمي پذيرد.
موضوع 16: روش برخورد با متجاوز( بزنيد، مي خوريد)
وَ قَالَ عليهالسلام: رُدُّوا اَلْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ فَإِنَّ اَلشَّرَّ لاَ يَدْفَعُهُ إِلاَّ اَلشَّرُّ. (نهج البلاغه، حكمت314)
واژگان:
رُدُّوا: بازگردانيد
اَلْحَجَرَ: سنگ، پرتابه
لاَ يَدْفَعُهُ: دورش نمي كند
ترجمه:
سنگ را از همان جايى كه دشمن پرت كرده، باز گردانيد، كه شر را جز شر پاسخى نيست.
پيام ها:
1- در مقابل شرارت و ظلم نبايد تسليم شد.
2- ايستادگي درمقابل ظالم وشرورو مقابله به مثل، درس استقامت و پايداري است.
موضوع 17: ارزش حلم و بردبارى
وَ قَالَ عليهالسلام: أَوَّلُ عِوَضِ اَلْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ اَلنَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى اَلْجَاهِلِ. (نهج البلاغه، حكمت206)
ترجمه:
نخستين پاداش بردبار از بردبارىاش آن كه مردم در برابر نادان، پشتيبان او خواهند بود
موضوع 18: مهارت زندگي در ضرورت مراقبت از زبان و كنترل كلام
وَ قَالَ عليهالسلام: اَلْكَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ فَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وَثَاقِهِ فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً. (نهج البلاغه، حكمت381)
واژگان:
فِى وَثاقِكَ: در بند توست، يعنى سخن را تا باز نگفته اى در بند توست، ولى همين كه گفته شد، تو در بند آن هستى.
أخْزُن: (زبانت را) حفظ كن، نگهدار.
الْوَرِق: نقره، سكه نقره.
ترجمه:
سخن در بند توست، تا وقتی که آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى ، پس زبانت را نگهدار چنانكه طلا و نقره خود را نگه مىدارى، زيرا چه بسا سخنى كه نعمتى را طرد يا نعمتى را جلب كرد
موضوع 19: اهمیت بردباری
وَ قَالَ عليهالسلام: اَلْحِلْمُ عَشِيرَةٌ. (نهج البلاغه، حكمت418)
ترجمه:
حلم و بردبارى، خويشاوندى است
موضوع 20: وحدت، همدلی، اتحاد مقدس،رهیز از تفرقه
وقال علیه السلام: ....وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ اَلتَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ اَلتَّدَابُرَ وَ اَلتَّقَاطُعَ .... (نهج البلاغه، نامه 47)
ترجمه:
بر شما باد به پيوستن با يكديگر، و بخشش همديگر، مبادا از هم روى گردانيد، و پيوند دوستى را از بين ببريد.
موضوع 21: پيامد كنار گذاشتن دو فريضه امر به معروف و نهي از منكر
...لاَ تَتْرُكُوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَكُمْ... (نهج البلاغه، نامه 47)
ترجمه:
امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه بدهاى شما بر شما مسلّط مىگردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانيد جواب ندهد.
موضوع 22: اهمیت و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر
وَ مَا أَعْمَالُ اَلْبِرِّ كُلُّهَا وَ اَلْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ عِنْدَ اَلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيِ عَنْ اَلْمُنْكَرِ إِلاَّ كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ. (نهج البلاغه،حكمت374)
ترجمه:
و تمام كارهاى نيكو، و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهى از منكر، چونان قطرهاى بر درياى موّاج و پهناور است
موضوع 23: ارزش صبر، زهد، ورع وخشنودی خدا
وَ قَالَ عليهالسلام: اَلْعَجْزُ آفَةٌ وَ اَلصَّبْرُ شَجَاعَةٌ وَ اَلزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ اَلْوَرَعُ جُنَّةٌ وَ نِعْمَ اَلْقَرِينُ اَلرِّضَى.( نهج البلاغه، حکمت4)
ترجمه:
ناتوانى، آفت و شكيبايى، شجاعت و زهد ثروت و پرهيزكارى سپر نگه دارنده است و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى.
موضوع24: تشویق به جديت در كار و تلاش، استقامت و پايداري در ناملايمات و خودنگه داري
اَلْعَمَلَ اَلْعَمَلَ ثُمَّ اَلنِّهَايَةَ اَلنِّهَايَةَ وَ اَلاِسْتِقَامَةَ اَلاِسْتِقَامَةَ ثُمَّ اَلصَّبْرَ اَلصَّبْرَ وَ اَلْوَرَعَ اَلْوَرَعَ. (نهج البلاغه، خطبه 176)
ترجمه:
( توصيه مي كنم شما رابه)عمل صالح! عمل صالح! سپس آينده نگرى! آينده نگرى! و استقامت! استقامت! آنگاه، بردبارى! بردبارى! و پرهيزكارى! پرهيزكارى
موضوع 25: روش پاسخ به نيكى و احسان دیگران
وَ قَالَ عليهالسلام: إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِي عَلَيْهَا وَ اَلْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ. (نهج البلاغه، حكمت 62)
ترجمه:
چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستايش كن و چون به تو احسان كردند، بيشتر از آن ببخش. به هر حال پاداش بيشتر از آن آغاز كننده است.
موضوع 26: ميزان ارزش انسان ها
وَ قَالَ عليهالسلام: قِيمَةُ كُلِّ اِمْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ. (نهج البلاغه، حكمت 81)
ترجمه:
ارزش هر كس به مقدار دانايى و تخصّص اوست
موضوع 27: مفهوم سخاوت واقعى
وَ قَالَ عليهالسلام: اَلسَّخَاءُ مَا كَانَ اِبْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ . (نهج البلاغه، حكمت 53)
واژگان:
اَلسَّخَاءُ:سخاوت،بخشش
اِبْتِدَاءً:قبل از درخواست و روزدن
عَنْ مَسْأَلَةٍ:پس از درخواست و روزدن
تَذَمُّمٌ: دوري از مذمت
ترجمه:
سخاوت آن است كه تو آغاز كنى، زيرا آنچه با درخواست داده مىشود يا از روى شرم و يا از بيم شنيدن سخن ناپسند است.
موضوع 28: ياد معاد،قناعت واز خدا راضي بودن،ازنشانه های خوشبختی
وَ قَالَ عليهالسلام: طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ اَلْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اَللَّهِ.( نهج البلاغه، حكمت 44).
ترجمه:
خوشا به حال كسى كه به ياد معاد باشد، براى حسابرسى قيامت كار كند، با قناعت زندگى كند، و از خدا راضى باشد
موضوع 29: عفت و پاكدامني، معيار ارزش انساني
عنه عليه السلام : مَا المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّه بِأَعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ . لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائِكَة».(نهج البلاغة : الحكمة 474).
ترجمه:
مجاهد شهيد در راه خداوند ، با اجرتر نيست از كسى كه بتواند پاك دامنى پيشه سازد . پاك دامن ، نزديك است فرشته اى از فرشتگان باشد.
موضوع30: مدیریت درست زمان و استفاده بهینه از ساعات زندگی
و قال عليه السّلام: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ...». (نهج البلاغة : الحكمة 382).
واژگان:
يَرُمُّ: اصلاح ميكند.الْمَرَمَّة: اصلاح كردن.
الْمَعاد: آخرت.
يَحِلُّ : حلال می باشد(درشرع)
يَجْمُلُ: زیبا و پسندیده می باشد (در عرف)
ترجمه:
مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم كند، زمانى براى نيايش و عبادت پروردگار، و زمانى براى تأمين هزينه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت هايى كه حلال و مايه زيبايى است. ..
پیام ها:
1- تقسیم ساعات در طول شبانه روز باعث نظم است که فواید بسیاری دارد.
2- ارتباط با خدا باید سرخط و اصل زندگی باشد.
3- در کنار عبادت و تلاش و کار باید تفریح و استفاده از زیبایی های زندگی نیز باشد.
موضوع 31: اميدواري و صبر و استقامت از توصيه هاي مورد تأكيد امام عليه السلام براي سعادت در زندگي
وَ قَالَ (علیه السلام): ...لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ...وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا [خَيْرَ] فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ. (نهج البلاغة : الحكمة 82).
ترجمه:
هيچ يك از شما جز به پروردگار خود اميد نبندد و از چيزى جز گناه خود نترسد ...
بر شما باد به شكيبايى، زيرا شكيبايى نسبت به ايمان چون سر است نسبت به بدن، در بدنى كه سر نباشد، خيرى نيست و در ايمانى كه با شكيبايى همراه نباشد خيري وجود ندارد..
پيام:
1- يكي از اساسي ترين پايه هاي فضائل و كمالات، صبراست.
2- مسبب الاسباب خداست وهمه چیز به فرمان او و رشته تمام امور در قبضه قدرت اوست.پس تنها به او اميدوارباشيم.
3- ترس از گناه، نجابت و سعادت در پي دارد.
4- لطايف ادبي:
مدار اميد جز از پروردگارت مترس از هيچ چيزى جز گناهت
شما را صبر مى بايد مكرّر كه ايمان را چه سر باشد ز پيكر
تن بى سر ندارد خير همراه چه ايمانى كه صبرش نيست همراه
موضوع 32: اختلاف و تفرقه و نفی وحدت، مانع سعادت ملت ها
«اِیاکُمْ وَالْفُرقَةَ»:بپرهیزید از تفرقه و جدایی
«اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ لَمْ یعْطِ اَحَداً بِفُرْقَةِ خَیراً» (نهج البلاغة، خطبه 127)
ترجمه:
خداوند سبحان احدی را با تفرقه به خیر و سعادت نرساند.
پيام:
1- تکامل اجتماعات در پرتو وحدت و همبستگی ملی و سازگاری آحاد آن اجتماعات با همدیگر است.
2- خیر و سعادت هر جامعه در ترک تفرقه است.
موضوع 33= نقش ولايت و رهبري در جامعه
«وَ مَكَانُ الْقَیمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یجْمَعُهُ وَ یضُمُّهُ، فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً»؛( نهج البلاغة، خطبه ۱۴۶)
واژگان:
الْقَیّمِ بِالْأَمْر:رهبرو زعیم
النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ:نخ و رشته تسبیح(عامل پیوستگی دانه های تسبیح می شود)
بِحَذَافِیرِهِ:الحذافیر: جمع حُذفور و حِذفار، کناره های چیزی، نواحی، اطراف
ترجمه:
مکان و جایگاه زمامدار دین و حکمران مملکت، جایگاه بند تسبیح نسبت به دانه هاست که آن ها را جمع آوری و به یک دیگر ضمیمه می کند. پس هنگامی که بند تسبیح بگسلد، دانه ها متفرق شده، هر یک به گوشه ای پراکنده می شوند و دیگر هرگز نمی توان اطراف آن ها را جمع آور نمود.
پیام:
1- این یک حقیقت تردید ناپذیر است که نظام و قوام یک جامعه، به اتحاد بین امت و رهبر آن جامعه بستگی دارد.
2- رمز موفقیت یک جامعه در تمام عرصه ها، حماین و شتیبانی از پیشوا و رهبر جامعه است.
3-بهترین نوع انسجام و وحدت، وحدتی است که محور آن، امام و پیشوای صالح جامعه باشد.
4- مهم ترین عامل استحکام امت و حکومت اسلامی و بزرگ ترین سد نفوذ در مقابل دشمنان اسلام، اطاعت امت از امامت و روشنگری های رهبری است.
موضوع 34: بیان توحید الهی
«أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ کَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ کَمَالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ وَ کَمَالُ تَوْحِیدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ ...( نهج البلاغه، خطبه1).
ترجمه:
سر آغاز دین، خداشناسی است، و کمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست و کمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا) اخلاص است....
موضوع 35: نشانه هاى ايمان واقعی
وَ قَالَ (عليه السلام): الْإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ، وَ أَلَّا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عَمَلِكَ، وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ.( نهج البلاغه، حکمت 458 )
واژگان:
فَضْلٌ: فزونی، زیادت
حَدِيثُ الْغَيْر: سخن گفتن در باره ديگران، مقصود غيبت و افتراء و... است.
ترجمه:
نشان ايمان اين است كه راست را برگزينى، هر چند به زيان تو بود، بر دروغى كه سود تو در آن است. و گفتارت از علمت افزون نيايد و از خداى بترس هنگامى كه سخن از ديگرى مى گويى.
پیام:
1- صدق و راستى از نشانه هاى ايمان به خدا و روز قيامت است.
2- برای مؤمن واقعی منافع مادى دنیا ارزشی ندارد.
3-برا مؤمن واقعی صداقت و راستى در هر حال که باشد بهترین نوع منفعت است.
موضوع 36:ویژگی های صاحبان بصیرت
. .. فَاِنّمَا الْبَصیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکر وَ نَظَرَ فَاَبْصَرَ وانتفَع بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَک جَدَداً واضِحاً یتجَنَّبُ فیهِ الصَّرْعَةَ فِی الْمَهاوی وَ الضَّلالَ فِی الْمَغاوی(نهج البلاغه، خطبه 153)
واژگان:
الْعِبَرِ: عبرت ها
سَلَک: پیمود
جَدَداً:راه های روشن
الْمَهاوی: جمع المهواة: پرتگاه ها
المَغَاوِي: جمع مغواة، شبهاتى كه انسان را به راه غير حق بكشاند.
ترجمه:
بینا کسی است که از پی شنیدن بیندیشد و با هر نگاه، بینش نو یابد و از عبرت ها همواره سود برد، و سپس در راهی روشن و هموار به پیش رود و خویشتن خویش را از سقوط در پرتگاه ها و گمراهی در کژ راهه ها و بیغوله ها نگاه دارد.
پیام ها:
1 گوش شنوا و اندیشه توانا، از مهمترین عوامل بصیرت است.
2-بصیرت و روشنگری، مردم وجامعه را از لزشگاه ها و پرتگاه ها نجات می دهد.
موضوع 37: ظلم ستیزی، حمایت از مظلوم وستمدیده،صلح ودوستی بین مردم
... كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ ...(نهج البلاغه، نامه 47)
واژگان:
خَصْماً : دشمن
عَوْناً: یاور
صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ: اصلاح و آشتی بین مردم
ترجمه:
دشمن ستمگر و يار ستمديده باشيد. شما و همه فرزندان و خاندانم و هر كه اين وصيتم به او مىرسد را به تقواى الهى، و نظم در زندگى، و اصلاح بين مردم سفارش مىكنم، چرا كه از جد شما (صلّى اللّه عليه و آله) شنيدم مىفرمود: «اصلاح ذات البين از عموم نماز و روزه بهتر است».
پیام:
1- این بخشی از وصیت نامه امام در واپسین لحضات زندگی است.
2- ظلم ستیزی و یاری رساندن به مظلوم از مهمترین ددده های امام بوده است.
3- از مهم ترین عوامل پیشرفت جامعه وتوان مقابله با دشمنان، وحدت، همدلی و انسجام بین مردم است.
ومن الله التوفیق
